مدعی اهل ظهور

اگرانسان احساساتش رابوسیله ی ترمزعقل کنترل نکنددرامواج زندگی غرق خواهدشد>اشکان

مدعی اهل ظهور

اگرانسان احساساتش رابوسیله ی ترمزعقل کنترل نکنددرامواج زندگی غرق خواهدشد>اشکان

مدعی اهل ظهور

من اشکان هستم دانشجوی کارشناسی رشته حقوق این وبلاگ را برای بهتر شناساندن امام زمان(عج)و خدمت به ایشان زدم که برای شناسایی ایشان یک سری سلسله مراتب نیاز هست که در حد توان خودم در این وبلاگ بیان میشود،امید است که این خدمتی باشد برای درک بهتر خودم و دیگران از شناخت مهدویت.
لطفا برای بهتر رساندن مطالب به دوستان نظراتتان را ارئه نمایید.

آخرین نظرات

مترجم سایت

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

اللهم عجل لولیک الفرج

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا       آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم        تا خود صبح به راه تو قمر مـی ریـــزم

ساحل چشــم من از شوق به دریا زده است        چشم بسته به سرش موج تماشا زده اسـت

جمـعــه را سرمــه کشیدم که مــگر برگـــردی       با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی

زندگـــی نیست ممــات است ، تورا کم دارد         دیدنت ارزش آواره شدن هـــــــــــــــم دارد

خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم                        بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم

از دل تنــگ مـــــن آیا خبــری هــم داری ؟          آشنا ، پشت سرت مختصری هــــــــم داری؟

لذت درد تــو شـــد مـــزد دعـــای پــــدرم              من به این چشم کشم درد ، به جای پــــــدرم

هیچ کس تاب و تب چشم تو را درک نکـرد    هیچکــــــس اشک شب چشم تو را درک نکرد

مــــا کجـــا درد کشیدیم بـــه اندازه ی تــو         روز و شب گریـــــه ندیدیم به انــدازه ی تـــــو

منّتـــی بر سر ما هم بگذاری بـــد نیسـت        آه کم چشــــــم به راهم بگذاری ، بد نیست

نگرانم که پس از مردن من برگردی            پای تابوت ، سر بردن من برگردی

نکنــــد منتظــــــــر مردن مائـــی آقا ؟       منتظرهات  بمیرند میایــــــــی آقــــا ؟

من به جز تو به کسی جان بدهم ممکن نیست        به اجل مهلت جولان بدهم ممکن نیســــــت

به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنی سـت  غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست

دارد از جـــاده صدای جرســی می آیــد         مژده ای دل که مسیحــا نفسی می آید

چون قرار همـــه با حضرت آقا جمعه است        همه ی دلخوشی هفته ی ما با جمعـه است

منجــــی ما به خداوند قســـم آمدنی است           یوسف گـــــم شده ، ای اهل حرم آمدنی است

من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد                 صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد

رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید            عرض کردیم که نبودی سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا              نذر کردیم به پای تو بیافتیم بیا

تا ببینیم تو را تا به کجا باید رفت         شب جمعه نکند کربلا باید رفت

نذر کردیم به هر حال ببینم تو را             کربلا یا دم گودال ببینیم تورا

( صابر خراسانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۴
ashkan aa313

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

    استاد مرتضی عبداللهی                        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۴۷
ashkan aa313