مدعی اهل ظهور

اگرانسان احساساتش رابوسیله ی ترمزعقل کنترل نکنددرامواج زندگی غرق خواهدشد>اشکان

مدعی اهل ظهور

اگرانسان احساساتش رابوسیله ی ترمزعقل کنترل نکنددرامواج زندگی غرق خواهدشد>اشکان

مدعی اهل ظهور

من اشکان هستم دانشجوی کارشناسی رشته حقوق این وبلاگ را برای بهتر شناساندن امام زمان(عج)و خدمت به ایشان زدم که برای شناسایی ایشان یک سری سلسله مراتب نیاز هست که در حد توان خودم در این وبلاگ بیان میشود،امید است که این خدمتی باشد برای درک بهتر خودم و دیگران از شناخت مهدویت.
لطفا برای بهتر رساندن مطالب به دوستان نظراتتان را ارئه نمایید.

آخرین نظرات

مترجم سایت

۱۷ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

وظایف منتظران
🎁قسمت پنجم🎁
🍃انتظار فرج و🍃
🍃ظهورآن حضرت🍃
👈سخن در این باره در چند مبحث واقع می شود:
◀مبحث اول👈فضیلت انتظار و ثواب منتظر و انتظار پیامبران و امامان نسبت به این امر:
👈در این باره همین بس که🌹حضرت سید ساجدین(ع) در دعای عرفه بر منتظران درود فرستاده و برای آنان دعا کرده,بعد از دعا کردن برای مولایشان(امام زمان(ص)).🌹
🌺حضرت ابوالحسن الرضا(ع)فرمودند:چقدر خوب است صبر و انتظار فرج!آیا نشنیده ای که خداوند فرموده:☀و چشم به راه باشید که من با شما چشم به راهم(هود,آیه۹۳).☀
☀پس انتظار بکشید که من با شما از منتظرانم(انعام,آیه۷۱).☀بنابراین بر شما باد صبر,بدرستی که گشایش پس از ناامیدی می آید,البته آنان که پیش از شما بودند صبورتر از شما بودند.
◀مبحث دوم👈در وجوب انتظار حضرت قائم بر همه افراد:
🌺امام صادق(ع)میفرمایند:نزدیکترین حالت بندگان نزد خدای عزوجل و خشنودترین هنگام او از آنان,زمانی است که حجت خدا را نیابندو برای آنها آشکار نشود و از دیدگان انها پوشیده بماندکه جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که حجت ها و بینات الهی باطل نشده,پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر باشند که شدید ترین خشم و غضب خداوند بر دشمنانش موقعی هست که حجت خدا را از انان مخفی بدارد و بر انان اشکار نگردد,البته خداوند دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی شوند و اگر می دانست,که انها در شک می افتند یک چشم بر هم زدن حجت خود را از انان نهان نمی ساخت و این جز زیر سر اشرار مردم خواهد بود.🌺
◀مبحث سوم👈معنی انتظاری که در این اخبار به آن امر گردیده است:
🌺امام صادق(ع)میفرمایند:هر آن کس که خواسته باشد از یاران قائم(ع)شود,باید که منتظر باشد,و باید در عین حال انتظار به پرهیزکاری و خوی های پسندیده عمل نماید,و هرگاه بمیرد و قائم به پس از مردنش بپاخیزد,پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت او را درک کرده باشد....و بی تردید هرقدر که انتظار شدیدتر باشد,صاحب آن,مقام و ثواب بیشتری نزد خدا خواهد داشت.🌺
◀مبحث چهارم👈آیا در انتظار قصد قربت شرط هست یا نه؟
شرح این مطلب در بیان دو مقدمه بستگی دارد;
مقدمه اول:در بیان آنچه نیت در آن شرط است.
مقدمه دوم:در بیان منظور از قصد قربت که در عبادات شرط است,میگویم:منظور از آن آوردن مأمور به(چیزی که به آن امر شده)به قصد اطاعت خداوند و بکار بستن فرمان او میباشد,خواه انگیزه او از اطاعت این باشد که خداوند را شایسته اطاعت می داند,یا انگیزه اش محبت خداوند یا سپاسگزاری نسبت به او,یا تقرب جستن به سوی او,یا امید پاداش الهی و یا ترس از عقوبتش بوده باشد,که مراتب و درجات مختلفی است,هر یک برتر از دیگری و هر کسی بر روش خود عمل می کند(سوره اسراء,آیه۸۴).و دلایل شرط بودن نیت به گونه یاد شده نسبت به عبادات,در کتب فقه ذکر گردیده از اجماع و آیات,مانند فرموده خداوند:☀پس خداوند را با اخلاص کامل در دین پرستش کنید.(زمر,آیه۲).☀
⬅چند صورت از انتظار تصور می شود:
◀اول:منظور شخص منتظر اطاعت امر خداوند باشد.
◀دوم:مقصود اصلی او از انتظار اطاعت امر باشد و به پیوست آن پاداش را قصد نماید.
❤این دو قسم موجب نایل شدن به تمام پاداش ها و ثواب هایی است که در روایات وارد گردیده و شایسته است که مؤمن قسم اول را انتخاب کند.❤
◀سوم:اینکه انتظار به منظور رستگاری به ثوابها و مواهب اخروی یا دنیوی باشد و اطاعت امر خدا در نظرش نباشد.
◀چهارم:عکس قسم دوم یعنی مقصود اصلی اش از انتظار,پاداش باشد و به پیوست آن بخواهد امر خدا را اطاعت کند.
🚫ظاهر آن است که این دو قسم استحقاق ثواب هایی که در روایات وعده شده اند را ندارد,زیرا که استحقاق پاداش عبادت,به قصد اطاعت بستگی دارد و فرض این است که مأمور به را به قصد تعبد به جای نیاورد,پس انتظارش عبادت نیست.🚫
◀مبحث پنجم👈در بیان حکم ضد انتظار یعنی ناامیدی
⬅ناامیدی بر چند گونه تصور می شود:
◀گونه اول:یأس و ناامیدی از اصل ظهور حضرت قائم(ع)👈حرام است👈زیرا ظهور و قیام حضرت قائم(ع)از ضروریات مذهب امامیه است,بلکه احتمال می رود از ضروریات دین اسلام باشد.
◀گونه دوم:ناامیدی از ظهور حضرت قائم(ع)در مدت معینی,بر حسب پندارها و حدس ها,مثلأ گفته شود حضرت تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهند کرد و لازمه این پندار آن است که در آن منتظر نباشد حال آنکه بر طبق احادیث و روایات باید هر صبح و شام منتظر باشیم👈حرام است👈زیراکه ظاهر امر وجوب است و ترک واجب قطعأ حرام است.
◀گونه سوم:نامید بودن از نزدیکی زمان فرج و ظهور آن حضرت,یعنی اینکه احتمال تزدیک بودن آن را نفی نماید 👈حرام است.
🌹🌹ادامه دارد...🌹🌹
منبع👈مکیال المکارم
گردآورنده👈اشکان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۴:۰۹
ashkan aa313
     وظایف منتظران

🌹🎁وظیفه چهارم🎁🌹
🍃محبوب نمودن او 🍃
🍃در میان مردم🍃
👈این امر دلالت دارد تمام آنچه در قسمت سوم بیان کردیم,به جهت دلالت عقل بر اینکه هر کس محبتش واجب و نیکو است,سزاوار است او را محبوب نمود.و نیز دلالت میکند بر آن محتوای فرموده خدای تعالی در حدیث موسی(ع) که:مرا در میان آفریدگانم محبوب ساز...و بطور صریح بر آن دلالت میکند.
🌺امام صادق(ع)فرمود:خداوند رحمت کند بنده ای که ما را نزد مردم محبوب نماید و ما را در معرض دشمنی و کینه توزی آنان قرار ندهد. همانا به خدا سوگند! اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت میکردند,به سبب آنان عزیز تر می شدند و هیچ کس نمی توانست بر آنان وصله ای بچسباند,ولی یکی از آنان کلمه ای میشنود,پس ده کلمه از پیش خود بر آن می افزاید.🌺
🌸امام صادق(ع)فرمودند:خداوند رحمت کند بنده ای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آنچه می شناسد با آنان سخن بگوید,و آنچه را
منکرند,واگذارد.🌺
🌹🌹وظایف ادامه دارد...🌹🌹
منبع👈کتاب مکیال المکارم
گردآورنده👈اشکان
--------------------------------------------
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۴:۰۰
ashkan aa313
“پومپه دیوس” سردار ایرانی ارتباطی به ناسزای “دیوث” ندارد

از ناسزای “دیوث” تا “دیوس” سردار ایرانی. دوباره توطئه ای برای تخریب افتخارات آریایی کشف شد!
 
 متن شایعه که حالا به پیامرسانهای وایبر و وآتس اپ هم رسیده است به این شرح است:
 
اعراب ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺙ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ “ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ” ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻭاﻗﻌا ﺩﯾﻮﺙ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ؟؟؟ 
ﺍﺻﻶ‌ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺩﯾﻮﺙ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺷﺪﻩ؟؟؟ 
ﺍﺻﻶ‌ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺩﯾﻮﺙ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﻩ؟؟؟ 
دیوث ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻋﺮﺏ ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ ﻟﻐﺖ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ آﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺤﺸﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ “ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ” است، ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯿﻢ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩیوث ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﺑﺎ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ بوﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ جنگ هاﯼ ﭘﯿﺎﭘﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺍﺩ. 
ﻟﻄﻔﺂ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﮕﺬﺍﺭید!!!

برای یافتن واقعیت این داستان کافی است نگاهی به لغت نامه دهخدا بیندازید.
توطئه ای در کار نبوده است. ناسزای “دیوث” ریشه ای عبری یا سریانی دارد.
 
 
اما “پومپه دیوس” از سرکردگان پارتی در زمان ارد اول پادشاه اشکانی (و نه ساسانی) بوده است که اصلا عمرش کفاف شرکت در جنگ با اعراب را نمی داده است و به احتمال زیاد حتی روح اعرابی که در آن زمان به ایران حمله کردند از وجود او بی خبر بوده است! چه برسد به اینکه چنین انتقامی بخواهند بگیرند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۱:۳۰
ashkan aa313
سومین وظیفه

ازوظایف بندگان نسبت به آن حضرت محبت اوبطورخاص

لازمه اش آن است که نهایت اهتمام در آنچه مقتضای محبت نسبت به آن جناب است,انجام گردد.بدان که در وجوب محبت تمام ائمه معصومین(ع)تردیدی نیست,و اینکه دوستی ایشان بخشی از ایمان و شرط قبولی اعمال است.
بررسی از دو جهت:
اول عقل:سرشت ها برمحبت کسی که به آنها نیکی کند و هر که واسطه احسان به آنها باشد,ساخته شده است.
خدای تعالی به موسی وحی فرمود که مرا نزد خلقم محبوب کن و خلقم را نزد من محبوب گردان.موسی گفت ای پروردگارا چگونه این کار را انجام دهم؟فرمود:به آنان نعمتها و بخشش های مرا یادآوری کن تا مرا دوست بدارند.
اینکه تمام آنچه از نعمت های فراوان و عناوین بی پایان خداوند ما را فراگرفته به برکت مولایمان(ع)و بواسطه اوست,پس عقل حکم میکند که اورا دوست بداریم,بلکه نهادهای ما بر محبت او سرشته شده است.
دوم نقل:در شب معراج که خداوند امامان را به پیامبر نشان دادحجت قائم(ع)همچون ستاره درخشانی در میان آنها بود,که خداوند میفرمایند که حجت قائم حلالم را حلال و حرامم را حرام مینماید,و به پیامبر میفرمایند که او را دوست بدار,که من او را و دوست دارنده او را دوست دارم.
در محبت آن حضرت ویژگی هست که مقتضی امر مخصوص از سوی خدای تعالی گردیده,با اینکه محبت همه امامان(ع)واجب است و سر این مطلب چند چیز است,از جمله؛
1-محبت و شناخت آن حضرت از محبت و معرفت امامان دیگر جدا نمیگردد ولی عکس آن چنین نیست,بنابراین اگر انسان آن بزرگوار را بشناسد و او را دوست بدارد,حقیقت ایمان در او کامل میگردد.
2-چیره شدن دین و غالب گردیدن مسلمین بر کافرین به دست آن حضرت و با ظهور آن جناب بطور کامل انجام میگردد,و این چیزی است که از نظر عقل و شرع موجب محبت آن حضرت بطور خاص می باشد.

گرداورنده:اشکان.
منبع:کتاب مکیال المکارم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۴:۱۱
ashkan aa313

دومین وظیفه ما نسبت به آقا امام زمان(عج)

رعایت ادب نسبت به یاد او 
👈 مؤمن باید آن حضرت را با القاب شریف و مبارکش مانند:حجت,قائم,مهدی,صاحب الامر,صاحب الزمان و غیر اینها یاد کند،و ترک تصریح به نام شریف اصلی آن حضرت که اسم رسول خدا(ص)است:(م ح م د) و علمای ما در حکم نام بردن مولایمان حضرت مهدی(ع)به نام اصلی اختلاف کرده اند,که یاد کردن نام شریف معهود آن حضرت بر چند گونه تصور می شود:
1⃣یاد کردن آن در کتابها 👈جایز است.
2⃣یاد کردن آن حضرت با اشاره و کنایه مانند اینکه گفته شود:اسم و کنیه او اسم و کنیه حضرت رسول خدا(ص) است👈 جایز است.
3⃣یاد کردن آن حضرت در دعا و مناجات بطوری که عنوان نام بردن در محافل و مجامع را نداشته باشد 👈جایز است☝️ ولی بهتر است که ترک گردد.
4⃣یاد کردن آن حضرت در مجامع و غیر آنها بطور سری و در دل 👈جایز است.
5⃣یاد کردن این اسم شریف در مواقع ترس مانند:محافل و مجالس دشمنان دین که تقیه با آن واجب است,و هیچ اختلافی از هیچ یک از متقدمین و متأخرین در حرمت این قسم نیست,و نیز دلایل تقیه بر آن دلالت دارد,و همچنین احادیث منع از نام بردن ,همگی شامل این قسم می شود.
6⃣یاد کردن نام آن حضرت در مجالس که ترس و تقیه ای در آنها نیست,و اینگونه که معرکه آرا و جای بحث و گفتگو می باشد👈قول به حرمت است.

✨امام هادی(ع)میفرمایند:جانشین بعد از من پسرم حسن است,پس چگونه خواهید بود در جانشین پس از جانشین؟راوی گوید:عرضه داشتم:خداوند مرا فدای تو گرداند!چرا؟فرمودند:زیرا که شما شخص او را میبینید و بردن نامش برای شما روا نیست.گفتم:پس چگونه یاد کنیم؟فرمود:بگویید حجت از آل محمد-صلی الله علیه و علی آبائه الطاهرین المعصومین-.
7⃣یاد کردن اسم شریف آن حضرت در غیر مجامع برای خواص(منظور شیعیان) 👈جایز است بر طبق جریان آگاه شدن جابر بن عبدالله از حدیث لوح که حضرت فاطمه(س) لوح را به ایشان نشان دادند,و گفت و گوی امام صادق(ع) با جابر در مورد حدیث لوح به تنهایی در یک گوشه ای,که همه این جریانات نشان دهنده ی این است که میتوان در نزد شیعیان اسم یا کنیه مبارک آن حضرت را گفت و نه در نزد غیر شیعه.
🔚به غیر مجامع مردم و یاد کردن اسم شریف آن حضرت در مجامع,تحت عموم ادله حرمت باقی می ماند.

منبع👈مکیال المکارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۴:۰۳
ashkan aa313

اولین وظیفه ما نسبت به آقا امام زمان(عج)

.
#وظایف_منتظران
#قسمت_اول
🍃تحصیل شناخت صفات آداب و ویژگی های آن جناب یاشناخت حجت خدا و امام عصر(ع)🍃
✅در تفکر#شیعى انتظار #موعود به عنوان یک اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأکید شده است که #منتظر #فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا که بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است.
🔷شناخت علایم حتمیه ظهور به دلیل عقل و نقل لازم می باشد.
1⃣دلیل عقل
👈بر هر مومنی واجب است که امام زمانش را با صفات خاص و آداب مخصوصش بشناسد تا با ادعای شخص ملحدی که لایق ان مقام منیع نیست به شبهه نیفتد و در دلش تردیدی راه نیابد.
2⃣دلیل نقل
👈اولین و مهمترین وظیفه ‏اى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. ✨امام باقر(ع)می فرمایند:
◀️هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد👈مردنش مردن جاهلیت است.
◀️هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد👈پیش ‏افتادن و یا تأخیر این امر [دولت آل محمدعلیهم ‏السّلام] او را زیان نرساند.
◀️هر کس بمیرد در حالى که امامش را شناخته👈 همچون کسى است که در خیمه قائم [علیه ‏السّلام] با آن حضرت باشد.
🔷توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون می سازد؛ چنانکه در دعایی که در زمان غیبت میخوانیم:
✨اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ👈فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ
🔸بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت.
✨ اللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ👈فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ
🔸بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت.
✨اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ👈فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
🔸بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانى از دینم گمراه مى‏گردم.
🔚خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را [از حق] پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان...
منبع👈#مکیال_المکارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۳:۰۸
ashkan aa313


آیا آیه۲۵سوره فتح به حادثه منا اشاره کرده است؟

کمی طولانی هست ولی بخونین.


دوستان مدتی هست که عکس آیه ۲۵سوره فتح در فضای مجازی منتشر شده و شاید هم برا شما هم ارسال کرده باشند و ادعا میکنند که به حادثه منا اشاره کرده است در حالی که چنین نیست و در ادامه مطلب موضوع برای شما روشن میکنم.


ﻫُﻢُ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻗﺮﻳﺶ ﺁﻥ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﮕﺮﻭﻳﺪﻧﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻭ ﺑﺮﺳﻮﻝ ﺍﻭ ﻭَ ﺻَﺪُّﻭﻛُﻢْ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻤَﺴْﺠِﺪِ ﺍﻟْﺤَﺮﺍمِ ﻭ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺧﻮﻝ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍم ﻭ ﻃﻮﺍﻑ ﻛﻌﺒﻪ ﻣﻌﻈﻤﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻋﻤﺮﻩ ﻣﻔﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻭَ ﺍﻟْﻬَﺪْﻯَ ﻭ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺫﺑﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻣَﻌْﻜُﻮﻓﺎً ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻫﺪﻯ ﺃَﻥْ ﻳَﺒْﻠُﻎَ ﻣَﺤِﻠَّﻪُ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﺠﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻤﻘﺎم ﻧﺤﺮ ﻣﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻜﻪ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﻫﺪﻯ ﻋﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻧﻤﻴﻜﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻫﺪﻯ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻧﻤﻴﻜﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﺭﺽ ﻣﻨﻰ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻨﻊ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺪﻳﺒﻴﻪ ﺫﺑﺢ ﻫﺪﻯ ﻛﻨﻨﺪ ﻭَ ﻟَﻮْ ﻟﺎ ﺭِﺟﺎﻝٌ ﻣُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﻭَ ﻧِﺴﺎءٌ ﻣُﺆْﻣِﻨﺎﺕٌ ﻟَﻢْ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻫُﻢْ ﺃَﻥْ ﺗَﻄَﺆُﻫُﻢْ ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻥ ﺗﻄﺌﻮﻫﻢ ﺑﺪﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺿﻤﻴﺮﻫﻢ ﺩﺭ ﻟﻢ ﺗﻌﻠﻤﻮﻫﻢ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺪﻝ ﺑﺠﺎﻯ ﻣﺒﺪﻝ ﻣﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻟَﻢْ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻫُﻢْ ﺃَﻥْ ﺗَﻄَﺆُﻫُﻢْ ﺑﺘﻘﺪﻳﺮ (ﻟﻢ ﺗﻌﻠﻤﻮﺍ ﺍﻥ ﺗﻄﺆﻫﻢ) ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻌﻨﻰ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪﻯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻣﻌﻈﻤﻪ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﺎﻳﻤﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﺑﺎ ﻗﺮﻳﺶ ﻓَﺘُﺼِﻴﺒَﻜُﻢْ ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﻣَﻌَﺮَّﺓٌ ﭘﺲ ﺑﺪﻳﻨﺠﻬﺖ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﻔﺎﺭ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﻜﺮﻭﻫﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺗﻌﻴﻴﺮ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺍﻳﺸﺎﻧﺴﺖ ﻣﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﺮﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻘﺘﻞ ﻣﻰ ﺁﺭﻳﺪ ﺑِﻐَﻴْﺮِ ﻋِﻠْﻢٍ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﻠﻢ ﺍﻳﻦ ﻛﻔﺎﺭ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻗﺘﻞ ﺧﻄﺎ ﺗﻌﻴﻴﺮ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﻛﻔﺎﺭ ﻗﺮﻳﺶ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺑﻘﺘﻞ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻳﻢ.(تفسیر لاهیجی,ذیل آیه ۲۵سوره فتح)

دوستان عنایت کتید که آیه به سال ششم هجرت اشاره دارد که پیامبر(ص)همراه یارانش برای حج محرم شدند ولی کفار مانع شده و منجر به صلح حدیبیه شد.

ﺑﻴﺎﻥ ﺻﻠﺢ ﺣﺪﻳﺒﻴﻪ : ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺟﻤﺎﻝ- ﺳﺎﻝ ﺷﺸﻢ ﻫﺠﺮﺕ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺫﻯ ﻗﻌﺪﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻤﺮﻩ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺠﺮﻩ ﻣﺤﺮم ﺷﺪﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺒﻴﻪ ﻧﺰﻭﻝ، ﺑﺮ ﺳﺮ ﭼﺎﻫﻰ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻙ ﺁﺏ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﺸﻜﺮﮔﺎﻩ ﻧﻤﻮﺩ. ﺁﺏ ﭼﺎﻩ ﺗﻤﺎم، ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺷﻜﺎﻳﺖ، ﺣﻀﺮﺕ ﺗﻴﺮﻯ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﻓﺮﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺁﺏ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﺘﻔﻘﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻨﻊ ﻛﻨﻨﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ:

ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﺑﻠﻜﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﻤﺮﻩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺟﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪ ﺯﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ. ﻋﺮﻭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺪﺭﮔﺎﻩ ﻛﺴﺮﻯ ﻭ ﻧﺠﺎﺷﻰ ﻭ ﻗﻴﺼﺮ ﺑﻮﺩم، ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻰ ﻧﺰﺩ ﺭﻋﻴﺖ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺑﺪﻳﻦ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺣﺸﻤﺖ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﺁﺏ ﺩﻫﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﺴﺢ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺁﺏ ﻭﺿﻮﻯ ﺍﻭ ﻣﺮﺩم ﻫﻠﺎﻙ ﺷﻮﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﻣﺮﻯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻧﺰﺩ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺍﻭ ﺳﺨﻨﻬﺎ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺟﺎﻧﻬﺎ ﻓﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺴﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﭘﺎﻯ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﻤﺮﻩ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﻴﻌﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻴﻌﺔ ﺍﻟﺮﺿﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ، ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﻛﺸﻴﺪ.(تفسیر اثنی عشر ذیل ایه۲۵ سوره فتح)

ﭼﻮﻥ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻗﺮﻳﺶ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺒﻴﻪ ﻣﻨﻊ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻨﺎﻩ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﻳﻦ ﻣﻨﻊ ﻃﺎﻟﺐ ﺻﻠﺢ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺳﻬﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻩ ﺍم ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺻﻠﺢ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﺘﺎﻧﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻨﺎﻩ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺎﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ 

ﺳﻬﻴﻞ ﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﺭﺣﻤﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﻴﻢ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ ﺑﺴﻤﻚ ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﺑﺤﻜﻢ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺳﻬﻴﻞ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﻮﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯﻳﻦ ﺑﺤﻜﻢ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻛﻪ ﻫﺬﺍ ﻣﺎ ﻗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺑﺎﺯ ﺳﻬﻴﻞ ﺍﺯ ﻏﺎﻳﺖ ﺣﻤﻴﺖ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎم ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺟﺪﺍﻝ ﺩﺭ ﻧﻤﻰ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﻭ ﻣﻨﻊ ﺩﺧﻮﻝ ﻣﻜﻪ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﻛﻦ. ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﺟﺮﺃﺕ ﺑﻤﺤﻮ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﻃﻴﺒﻪ ﺣﻘﻪ ﻧﻜﺮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﻣﻘﺘﻀﺎﻯ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﻣﺤﻮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻫﺬﺍ ﻣﺎ ﻗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪالله.(تفسیر لاهیجی,ذیل آیه ۲۵سوره فتح)

ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺁﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﻭ ﺑﻠﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺳﻔﺮ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻧﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺭﺍ ﻏﻠﺎﻑ ﻛﻨﻨﺪ. ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺻﻠﺢ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺣﻀﺮﺕ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺸﻮﺵ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﺸﺪﻩ. ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮔﻔﺖ: (ﻣﺎ ﺷﻜﻜﺖ ﻓﻰ ﻧﺒﻮﺓ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻗﻂ ﺍﻟﺎ ﻳﻮم ﺍﻟﺤﺪﻳﺒﻴﺔ) ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺪﻳﻦ ﺫﻟﺖ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﻬﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﺭﺍﺿﻰ ﺷﻮﻳﻢ؟! ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭﻯ ﻧﻜﻨﻢ. ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﻌﺒﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻯ ﭼﻪ ﺷﺪ؟! ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻴﭻ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺷﻮد.(تفسیر اثنی عشر,ذیل آیه ۲۵سوره فتح)

خب حالا که معلوم شد این آیه به صلح حدیبیه اشاره نموده سوالی پیش می آید:

چرا پیامبر(ص) با وجود اینکه از یارانش عهد گرفته بود و آنان هم گفته بودند که تا آخرین قطره خونشان میحنگند و ﻳﻚ ﮔﻨﺎﻩ کافران, ﻛﻔﺮﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﻤﺮﻩ ﻭ ﻃﻮﺍﻑ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺘﺮﻫﺎﻯ ﻗﺮﺑﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﺶ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﻜﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﻰ ﻛﻨﻴﺪ (ﻣﺤﻞ ﻗﺮﺑﺎﻧﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻤﺮﻩ ﻣﻜﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﺞ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻨﻰ) ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ:

ﻭَ ﻣَﻦْ ﺃَﻇْﻠَﻢُ ﻣِﻤَّﻦْ ﻣَﻨَﻊَ ﻣَﺴﺎﺟِﺪَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻥْ ﻳُﺬْﻛَﺮَ ﻓِﻴﻬَﺎ ﺍﺳْﻤُﻪُ:" ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ"؟! (ﺑﻘﺮﻩ-آیه 114) ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻳﺠﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻛﻴﻔﺮ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻛﻨﺪ.

ﺍﻣﺎ ﭼﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻜﺮﺩ؟ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ؟چرا پیامبر(ص)نجنگید و حاضر به پذیرش صلح شد؟

دلایل پذیرش صلح حدیبیه:

 ﺫﻳﻞ ﺁﻳﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻪ، ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:" ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﮔﺎﻫﻰ ﺷﻤﺎ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻋﺎﺭﻯ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﻧﻤﻰ ﺷﺪ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺴﻠﻂ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ ﺗﺎ ﻛﻴﻔﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ" (ﻭَ ﻟَﻮْ ﻟﺎ ﺭِﺟﺎﻝٌ ﻣُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﻭَ ﻧِﺴﺎءٌ ﻣُﺆْﻣِﻨﺎﺕٌ ﻟَﻢْ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻫُﻢْ ﺃَﻥْ ﺗَﻄَﺆُﻫُﻢْ ﻓَﺘُﺼِﻴﺒَﻜُﻢْ ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﻣَﻌَﺮَّﺓٌ ﺑِﻐَﻴْﺮِ ﻋِﻠْﻢٍ)(تفسیر نمونه,ذیل آیه۲۵سوره فتح)

ﺍﻣﺎم ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﻟﻴﻞ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺻﻠﺢ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﺎﻧﻰ ﺗﺮﻛﺘﻪ ﻟﺼﻠﺎﺡ ﺍﻟﺎُﻣّﺔ ﻭ ﺣﻘﻦ ﺩﻣﺎﺋﻬﺎ (ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ، ﺝ 3، ﺹ 205ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺍﻣﺎم ﺩﺭ ﻋﻴﻨﻴّﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺹ 128.) ﻣﻦ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩم ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺍﻣّﺖ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﻥ ﺁﻧﺎﻥ.


ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﺪ، ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻯ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺳﭙﺮ ﻛﻔّﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺟﺪﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺩﻭم، ﻛﺸﺘﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﭙﺮ ﻛﻔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺟﺎﻳﺰ ﺍﺳﺖ. 


1- ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻣﻜّﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ، ﺑﻪ ﺻﻠﺢ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺗﻦ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻛﻒّ ﺍﻳﺪﻳﻬﻢ... ﻫﻢ ﺍﻟّﺬﻳﻦ ﻛﻔﺮﻭﺍ 


2- ﻗﺮﺑﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻯ ﺩﺍﺭﺩ. (ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺟﺮم ﻫﺎﻯ ﻛﻔّﺎﺭ، ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﮕﺎﻩ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.) ﻭ ﺍﻟﻬﺪﻯ ﻣﻌﻜﻮﻓﺎً ﺃﻥ ﻳﺒﻠﻎ ﻣَﺤِﻠّﻪ 


3- ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺟﻨﮓ ﻳﺎ ﺻﻠﺢِ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ. ﻟﻮﻟﺎ ﺭﺟﺎﻝ ﻣﺆﻣﻨﻮﻥ (ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﻴﻞ ﺻﻠﺢ ﺣﺪﻳﺒﻴّﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻛﺸﺘﻪ ﻧﺸﻮﻧﺪ.)


4- ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻫﻢ ﻭﻣﻬﻢ، ﻳﻚ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻘﻠﻰ، ﺷﺮﻋﻰ ﻭﻋﺮﻓﻰ ﺍﺳﺖ. ﻟﻮﻟﺎﺭﺟﺎﻝ... (ﺁﺭﻯ، ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﻰ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻛﻔّﺎﺭ ﺍﺳﺖ.)


5 - ﺧﻮﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﺤﺘﺮم ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺭﺟﺎﻝ ﻣﺆﻣﻨﻮﻥ ﻭ ﻧﺴﺎء ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ 


6- ﺁﺳﻴﺐ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺣﺘّﻰ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﻰ، ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴّﺖ ﺍﺳﺖ. ﻟﻮﻟﺎ ﺭﺟﺎﻝ... ﻟﻢ ﺗﻌﻠﻤﻮﻫﻢ 


7- ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺳﺎﺣﺖ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﻜّﻪ ﻧﻨﮓ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻣﻰ ﺍﺳﺖ.(تفسیر نور,ذیل آیه ۲۵سوره فتح)

یقینأ در این مدتی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرده بوده مردمانی بودند که مسلمان شده بودند و به دلایلی حالا خواه ترس از کشته شدن و آزار و اذیت خود توسط قریش و...مسلمان بودن خود را مخفی میکردند و اگر به مکه حمله میکردند خون بیگناهان که ریخته می شد هیچ,یک دلیلی هم به دست قریش میدادند که خودشان به خودشان رحم نمیکنند و باز باعث قدرت گرفتن انها میشد چرا که قبل از صلح حدیبیه از مسلمانان شکستی خورده بودند و این کارشان که مانع از زیارت مسلمانان شد هم باعث تضعیف آنان شد و هم باعث تخریب شخصیت قریش در بین مردم و دیگر قبایل میشد.در ثانی رحمانیت خدا هم هیچ گاه اقتضاء نمی کرد که احازه بده اشخاص بی گناه همراه اشخاص گناه کار کشته شوند.

امیدوارم مطلب مفید باشد و به درد دوستان بخورد.

نویسنده:اشکان.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۲:۲۵
ashkan aa313